سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با خاموش بودن بسیار ، وقار پدیدار شود و با دادن داد دوستان فراوان گردند و با بخشش بزرگى قدر آشکار گردد و با فروتنى نعمت تمام و پایدار ، و با تحمل رنجها سرورى به دست آید و به عدالت کردن دشمن از پا در آید . و با بردبارى برابر بى خرد ، یاران بسیار یابد . [نهج البلاغه]

شهید

 
 
آرزوی شهادت(دوشنبه 88 شهریور 16 ساعت 10:40 عصر )
ابراهیم جان خدا کند شهادت در راه خدا نصیبت شود دوست شما سجاد.
شهید احمدپوری فعال

 
صفا(دوشنبه 88 فروردین 31 ساعت 11:9 صبح )

قربون صحن و صفات رضا جان !  یعنی می شه منم روزی حرم با صفاتو ببینم ؟ ... تا که دردهایم را با شوق دیدن حرم زیبایت فراموش کنم ...

 ارسال عکس از عموی بزگوارم

 

شب است و غم وجودم را گرفته

شب است و غصه ای دارم نهفته

شب است و یاد صدها لاله در دل

شب است و پای من افتاده در گل

شب است و یاد فردا می کنم من

غریبم وا غریبا می کنم من

شب است و و خلوت و تنهایی و شمع

شب است و کربلایی ها برم جمع

شب است و بی قراری می کنم من

زدیده بحر ، جاری می کنم من

قلم در دست من بی اختیار است

زبان و واژه امشب اشکبار است

قلم امشب نوایی تازه دارد

غم کرب و بلا یی تازه دارد

مرا یاد شهیدان کرده مجنون

دلی دارم پر از غم همچو کارون

نمی دانم دلم دیوانه کیست

کجا می گردد و در خانه کیست

یقین دارم دلم کرب و بلایی است

و مهمان شهیدان خدایی است

شهیدانی که جمله سر بدارند

شهیدانی که چون کوه استوارند

شهیدانی که با حق یار بودند

و یا چون مالک و عمار بودند

 

                                                                         

 

 

 

دیروز چه آسان جان می دادیم

سلام بر شهیدان

 

امروز چه هراسان ایمان را

دیروز دنبال گمنامی بودیم

امروز مواظبیم که ناممان گم نشود

آنجا برای خدا کار می کردیم

اینجا کاری با خدا نداریم

سر دادیم که روسری ها نیفتد

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

 

روسری ها هم افتادند !!

دیروز تیپ و لشکر می زدیم

امروز مانده ایم چه تیپی بزنیم

جبهه بوی ایمان می داد

اینجا ایمانمان «بو» می دهد !

دیروز در موقعیت ذوالجناح بودیم

امروز در موقعیتهای جناحی !!

.

.

.

 

 

محمد رسول الله

 

مولای غریب من ! نمی دانم که اولین بار که نامت را به زبان آوردم چند ساله بودم.امام مطمئنم آن روزها اینگونه مشتاق دیدارت نبودم ، دوست ندارم چون بد فهمان فریب خورده با خود و به تو دروغ بگویم ، هر چند که تو بر اسرار قلب من واقفی ، مولایم نام غریب امروز بر کتیبه قلب من ثبت شده و من بی نام تو روزم را آغاز نمی کنم و بی اسم تو سر بر بالین نمی گذارم . دوست ندارم در فراقت فقط ندبه سر دهم .سالهاست که هزاران عاشق همچون من از غم هجران تو می گریند ، اما هنوز پرده از رخ بر نداشتی . من تشنه آنم که کاری انجام دهم تا لبخندی زیبا بر لبان شما نقش ببندد و من سر مست شوم از اینکه آقایم (تمام زندگی ام ) برای لحظه ای از من راضی است.

شیعه تو بودن کار آسانی نیست . نه ! این را صعب را با دو رکعت نماز غراب وار نمی توان پیمود . باید ابراهیم شد و بی گدار به آتش زد ،سوخت نه آنگونه که دنیا پرستان در عشق های مادی  می سوزند . مولای من ! کاش نیم نگاهی بیندازی به این مسافر که سالهاست شوق دیدارت زنده اش نگه داشته ، هر لحظه با خود می اندیشیم ، که تو کعبه آمال هزاران شیدا ، اینک بر کدامین خاک سر بر سجده گذاشته و برای کدامین یک از شیعیانت طلب بخشش داری.همه این شعر را می دانند که :

دیدار یار غائب دانی چه ذوق دارد  

ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارد                  

به راستی چه درمانده اند آنان که تو را به فراموشی سپرده اند و از خدایت نمی هراسند ، می دانم که هنوز مرا آن لیاقت نیست که خود را شیعه تو بنامم ، اما کاش نام مرا در دفتر دوستدارانت بنویسی بدون در نظر گرفتن گناهان گذشته ام دوستم بدار مولا جان !

.......

هدیه من به تمام دوستانم برای شروع زندگی تازه

 

 

| +| نوشته شده در دوشنبه 28 آبان1386 توسط سرباز ان امام زمان و نوکران شهدا | < type=text/java>GetBC(74); 11 سخن از عشق
دعا
دعا

اول خواستم داستان واقعی روز تولدم را بگم اما دیدم حالم خوب نیست و حوصله ندارم بگم ان شا الله بعدا .....

چقدر این روزها حالم گرفته .... چقدر احساس دلتنگی عجیبی دارم .کاش می تونستم برم تا از همه مردم این شهر راحت بشم کاش می تونستم از همه دنیا فرار کنم همه اونایی که فقط به فکر خودشون هستند و دیگه محبت و مهربانی برایشون معنا نداره کاش می تونستم با یکی درد و دل کنم یکی که از دردهایم سوئ استفاده نکنه و فقط گوش کنه شاید بهتر باشه درد توی سینه ام بمانه تا قلبم پر ارزش تر شود .... امیدی جز خدای مهربانم و بخشنده ام ندارم ...دیگه نمی تونم بنویسم

برام دعا کنید .....

 

 

| +| نوشته شده در چهارشنبه 16 آبان1386 توسط سرباز ان امام زمان و نوکران شهدا | < type=text/java>GetBC(73); 6 سخن از عشق
یا اباصالح

 

می خوام داستان واقعی براتون شرح بدم در اولین فرست که تونستم به نت بیام براتون می ذارم خیلی به درد بخوره امیدوارم این داستان واقعی که برای تولد خودم یعنی روز سیزدهم آبان است متوجه بشید ...... نگم بهتره بذارید یه هو همه رو بخونید کیف کنید حالا از خوشحالی یا ناراحتی مهم نیست

منتظر باشید < type=text/java>GetBC(72);





 
هکر(دوشنبه 88 فروردین 31 ساعت 11:4 صبح )
راستی بچه ها یه پیشنهاد دارم ببراتون هر کس درد دین داره و حس وطن پرستی و میهن پرستی داره و هکر خوبی هم هست بیاد  با هم یه تیمی تشکیل بدیم و دک و پوز کسانی که به اعتقاداتمون و کشورمون توهین می کنند به خاک بمالیم اسم گروه و تیم رو می زارم به عهده شما که چی باشه ، جزئیات کار هم باشه برای بعد که ببینیم چقدر نیرو و هکر خوب برای همکاری با ما اعلام آمادگی می کنند  

 
خاطره(دوشنبه 88 فروردین 31 ساعت 10:38 صبح )
سلام ، سلامی به گرمی شرجی جنوب و به طراوت بهار و به سر زنده گی موجهای همیشه خلیج فارس ، قبل از هر صحبتی لازم است عذر خواهی کنم از اینکه در این چند مدت غایب از میانه بودم ، راستی جاتون خالی بود رفه بودم شلمچه و دگیر مناطق جنگی ، زیارت شهدا رفته بودم مهمون اونا بودیم ولی بازهم جاتون خالی عجب پذیرایی کردن این شهداء ، باید خودتون بودیدو می دیدید (زلیخا گفتن و یوسف شنیدن ، شنیدن کی بود مانند دیدن ) راستی بهتون توصیه می کنم برای یک بار هم که شده برید زیارت شهداء بعد می فهمید من چه می گم ، شلمچه ، طلائیه ، هویزه ،دهلاویه ،  فکه دوکوهه و...  چه کیفی داشت در هر صورت خود دانی . راستی یه خاطره از اونجا براتون بگم توی شلمچه که بودیم یه گروه تفحص شهدا یه شهیدی رو پیدار کرده بودند که توی عملیات کربلای چهار یا پنج به شهادت رسیده بود به نام محمد امینی اهل اصفهان ، وقتی که از زیر خاک بیرونش می آوردند قمقمه آب هنوز پای کمرش بسته شده بود جالب است بدونید این قمقمه آب هنوز پر از آب بود بعد که این شهید رو کاملا از خاک بیرون آوردند پشت پیرهنش یه چیزی نوشته شده بود ، نوشته بود آب بر ما حرام است زیرا که حسین فاطمه تشنه جان داد ، .... همه بچه ها زدند زیر گریه فضا فضای عجیبی شده بود  معلوم بود این شهید با وجود اینکه آب همراش بود اما موقع شهادت نخواسته بود آب بخورد و خواسته بود مثل مولا امام حسین (ع) تشنه به شهادت برسه ( السلام علیک یا اباعبد الله الحسین (ع ) ، قمقمه پر از آب هم حاج آقا ماندگار مسئول گروه تفحص شهدا برداشت و برد ،الان هم اون قمقمه توی موزه شهدای تهران گذاشته اند ، فدای لب تشنه ات ای پسر فاطمه (س)

        



   1   2   3      >
 
لیست کل یادداشت های وبلاگ?
 




بازدیدهای امروز: 0  بازدید

بازدیدهای دیروز:0  بازدید

مجموع بازدیدها: 4961  بازدید


» فهرست موضوعی یادداشت ها «
» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «